داشت.اما هرچه بیشتر بر فروش تمرکز کنید و ارتباطات را نادیده بگیرید، احتمال فروش یا برقراری ارتباط خوب با مشتری ضعیفتر خواهد شد.اعتماد و اعتبار مهمترین عوامل در ارتباطات فروش هستند.مشتری باید کاملا به شما (فروشنده) اعتماد کند و اطمینان قطعی داشته باشد که به تعهدات خود عمل خواهید کرد.مشتری باید معتقد باشد که کارایی محصول و خدمت شما همان است که در ابتدا گفتهاید و به همان ترتیب هم باقی خواهد ماند.صحبت به فروش منجر نمیشود.بین تعداد سوالاتی که درباره نیازها و خواستههای مشتری میپرسید و قدرت ارتباطی که شکل میدهید، رابطهای مستقیم وجود دارد. صحبت به فروش منجر نمیشود ، پرسیدن به فروش منجر میشود.به علاوه، بین گوشدادن دقیق به پاسخهای مشتریان و میزان علاقه و اعتماد مشتری به شما رابطه مستقیمی وجود دارد.واقعیت این است که گوش دادن اعتماد بهوجود میآورد. برای ایجاد ارتباطی قابل اعتماد بین فروشنده و مشتری ، هیچ راهی سریعتر و موثرتر از پرسیدن سوالات بسیار از مشتری و گوش سپردن دقیق به پاسخها نیست.هرچه دقیقتر به سخنان مشتری گوش بسپارید ، علاقه و اعتماد او به شما افزونتر شده و پذیرای را خواهید برد. این گزینه به شما نشان می دهد که چقدر بابت این تبلیغات سود کرده اید .Call To Action چیست؟همانطور که از نام call to action معلوم است ، call to action کارهایی هستند که کاربران باید انجام بدهند به عنوان مثال ، اگر کاربری از محتوای ویدئویی شما لذت برد ، می تواند با زدن گزینه Subscribe ، در صورت ایجاد ویدئوی جدید توسط شما و منتشر کردن آن در یوتیوب اطلاع پیدا کند . یکی از پر استفاده ترین Call To Action ها در زبان انگلیسی کلمه Keep In Touch است.کلمات کلیدی منفی (Negative Keyword )کلمه کلیدی منفی را همانند نوشتن لیست مهمانان برای دعوت به یک جشن بدانید ، یعنی شما وقتی یک لیست را تهیه می کنید ، مهمانان شما ، فقط از این لیست می باشند و مهمان ناخوانده ای دیگر برای شما نمی آید یا اگر بخواهیم مثالی دیگر را در رابطه با کلمات کلیدی منفی یا Negative Keyword بزنیم : شما فرض کنید تبلیغات مربوط به گوشی های نوکیا را در تبلیغات گوگل قرار داده اید ، حال اگر شما کلمه کلیدی منفی خود را گوشی های سونی انتخاب کنید در صورتی که کاربری گوشی های سونی را جستجو کرد ، دیگر تبلیغات شما برای آن به نمایش توسعه برند نتوانست به ارتقا حداقل ها کمک کند. برند مادر نيز از تمرکز محدودی برخوردار شده بود و در کنار مباحث مربوط به ارتباطات بازاريابی، شرکت برای چهارمين بار متوالی در اوايل 2004 با افت شديدی در فروش مواجه می گرديد.از مورد فوق چه می فهميم؟ در ابتدا، مشکلات بالقوه ای را به ما نشان می دهد که يک جايگيری کامل برند در پی دارد و دارايی آن را به خطر می اندازد. ايجاد يک موقعيت جديد بدون برخورداری اثرات مثبت پيشين يک دارايی برند در عمل مانند معرفی يک برند جديد است، با اين تفاوت که بواسطه دارايی شناخته شده برند احتمال بروز آشفتگی در بازار وجود خواهد داشت. از جنبه بسط برند، نشان می دهد که توسعه برند به منظور دستيابی به يک بازار گسترده تر هميشه به نتيجه نمی رسد، حتی با يک برند کاملا شناخته شده. به تعبير يک تحليل گر، با فشار آوردن به لبه مُد، برند نيز بسياری از مصرف کنندگان خود را از خود دور می کند. اما آقای جفريز از موضع خود پايين نمی آيد: ‘اگر من مانع آدمها می شوم – قطعا از اين کار خوشحال می شوم’ (برنچ ، 2003). با وجود مشکل دار بودن برند مادر بدليل تمرکز اندک در جايگيری آن، موفقيت در بسط برند جلب رضایت آنها با ارائه غذای باكیفیت به قیمت مناسب در بهترین محلهای شهر.در پایان ۱۹۹۶ برخلاف عملیات داخل آمریكا ، عملیات خارجی موتور اصلی رشد شركت محسوب شد و ۴۷ درصد از فروش ۳۰ میلیارد دلاری و ۵۴ درصد سود را به دست آورد.فروش حرفهای مانند آشپزی ترکیبی از علم و هنر است. هرگز بدون این هفت ماده اولیه ارزشمند، قدم به آشپزخانه نگذارید. اگر برای طبخ غذای خود، هر یک از آنها را در اختیار ندارید و یا آنها را با نسبت یا ترتیب اشتباه باهم ترکیب کنید، هیچ فروشی انجام نمیشود.بیایید از تشبیه دیگری استفاده کنیم. فروش مانند شمارهگیری یک شماره تلفن هفترقمی است. اگر میخواهید با فرد آنطرف خط ارتباط برقرار کنید، باید این اعداد را با ترتیب صحیح وارد کنید. در فروش نیز باید از این فرایند مشخص هفتمرحلهای پیروی کنید تا بیشترین مقدار فروش، فروش مجدد و مشتریان معرفیشده را برای خود تضمین کنید. قانون اول: تشخیص مشتریان واقعیاولین قانون موفقیت در فروش «تخصیص زمان بیشتر به مشتریان احتمالی بهتر» است. ممکن است مشتریان احتمالی زیادی برای محصولات و خدمات شما وجود داشته باشند ، اما همه آنها مشتریان احتمالی
وفاداری رو به رشدنظرات این مطلب
تعداد صفحات : 3
درباره ما
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
خبر نامه
چت باکس
پیوندهای روزانه
آمار سایت
کدهای اختصاصی